یه جورایی تنهام کسی به دادم میرسه.............

سلام من مهسام .. سالمه اهل شیرازم تنهام وبه تنهایی وابسته شدم شما میتونید منو از تنهایی بیرون بیارید واقعا لازمه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بارونو دوست دارم هنوز
چون تو رو یادم میاره
حس میکنم پیش منی
وقتی که بارون میباره
بارونو دوست دارم هنوز
بدون چتر و سرپناه
وقتی که حرفای دلم
جا میگیرند توی یه آه

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون


بارونو دوست داشتی یه روز
تو خلوت پیاده رو
پرسه پاییزی ما
مرداد داغ دست تو
بارونو دوست داشتی یه روز
عزیز هم پرسه ي من
بیا دوباره پا به پام
تو کوچه ها قدم بزن

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون

 

نوشته شده در یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:,ساعت 11:48 توسط مهسا جووون| |

 

می دانم که تمام لبخند هایت تصنعی هست


می دانم که سخن از عشق گفتنت حرفی بیش نیست 


می دانم تمام رویا هایی که می بافی یک دورغ زیبا بیشتر نیست 


می دانم تمام نگرانیت بابت خودت هست نه من


اما چه کنم با دل ساده و کوچکم


که باور نمی کند 


که دوستش نداری !!!!!!!!

 

نوشته شده در یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:,ساعت 11:43 توسط مهسا جووون| |


Power By: LoxBlog.Com